شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مادیان

چشم بستم
که تاریکی را نبینم
خودم را کشتم
که مردنت را نظاره‌گر نباشم 

عکسی که از رودخانه گرفتم
عکس راه رفتن تو شده است
لنز آلوده به تو را 
دست آلوده به تو چگونه پاک کند؟

لوله‌ی تفنگت را می‌خواهم 
تا قدم بگذارم در تاریکی‌اش
گم شوم
پیدایت کنم
و در گوشت بگویم‌:
حالا می‌دانم
تو هربار پیش از شلیک کردن به من 
به خودت شلیک کرده بودی
ما را 
شاعری در شعرش آفرید
بی‌آن‌که بداند
با پاره کردن کاغذ
تمام نمی‌شویم

ایستاده‌ایم 
و برابرمان 
آنچه بین من و تو بود
با پایی شکسته می‌لرزد
نفس می‌زند 
نگاهمان می‌کند

تو هم نمی‌توانی
به پیشانی این مادیان 
شلیک کنی

علیرضا قاسمیان خمسه

تک نگاری

به هوای هوایی تازه

به هوای هوایی تازه

علی مسعودی نیا

محصول زحمت حسنعلیجعفر

محصول زحمت حسنعلیجعفر

سیلویا سلمانپور

شعرها

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن