شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آدم‌هایی نامتعارف هستند 
در هر حالت با تو مخالف هستند 
بعد از...

هر پیکی گیراییِ خود را دارد! 
هر کس شب رؤیایی ِخود را دارد
هر چند که...

هم‌چون دشتی که ابر بارنده نداشت!
غمگین بودیم و کس به لب خنده نداشت!
از ما...

بر الواح و کتیبه‌ها ثبت نشد
مثل فریاد بی‌صدا ثبت نشد 
ما از نسل...

ماه از بالا پلنگ را می‌بیند!
شیشه هیجان سنگ را می‌بیند!
ساحل آرایشش...

اتفاقی سیاه در پیش است 
خیزش ابرهای بی باران!
ابرهایی که بارور...

این چند‌سالگی‌ست مرا باد می‌برد؟!
به سمت چه؟ به سمت کجا باد...

باید ﮐﻪ ﺍهل ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻭ گفت‌وگو ﺑﺎﺷﺪ!
ﯾﺎ ﺁﺩﻣﯽ ﺑﯽ‌ﺣﺎﺷﯿﻪ، ﺑﯽ‌های‌و هو...

عطر نفس‌ات می‌رسد از آن سوی گوشی
حیف است که پیراهن گلدار نپوشی
دریایی...

اصلاً چرا؟ چقدر‌؟ چگونه‌؟ کجا و کی؟
ما را سیاه‌مستی تاریخ کرده قی!
...

شعرها

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی