شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

الماس

آسوده است
تخته‌‌سنگ‌های یخ   می‌دانند و آب می‌شوند
تپانچه می‌خورد بر آب
          شلپی   می‌افتد در گودال زودگذر
و آب می‌پاشد آب
اما این        در تاریکی شب نگاه می‌کند
همین!        نگاه می‌کند 
گمانم می‌داند        نه به اندازه‌ی تخته‌سنگ‌های قطبی!
اگر ستاره می‌داند او هم می‌داند
و می‌داند بیژن به خواب نرفته و بیدار است.
 

م. مؤید

شعرها

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

بدون وقفه دویدن

بدون وقفه دویدن

فرزین منصوری

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله