شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به راه‌هایی خراب 

به راه‌هایی خراب 
با گوش‌واره‌ی سنگی می‌دوم.  
با منگوله‌ی یخ 
نوک موهایم 
چون ستمی ابدی. 
و در گوشم 
اختلاط آدم‌های مرده 
بیدار است
طوفان، در دهانم، فوت می‌کند 
و رودی تاریک 
از چشمم، پایین می‌ریزد 
و برق می‌زند، صورت‌های فلکی 
بر صورتم 
می‌لرزم و 
تکان می‌خورد، بعدهای هندسی 
باران، درشت و شور 
تنم را،  طی می کند  
نفسی به افق، می‌اندازدم 
تا ده انگشت مهربان تو 
مرا 
از صدمه‌ی جهان مردگان  
نجات  دهد... .

وسعت‌الله کاظمیان دهکردی

شعرها

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

ویدئو