دختر سالهای بعد از این!
دختر ماههای روشنتر
ساکن کوچهی خیالِ محال
راهی راههای روشنتر
دهنِ خندههای از ته دل
دستِ در حال پر درآوردن
دختر باد را به سر کردن
از تنِ آب سر درآوردن
دختر مست عشق ورزیدن
در خیابان سرخ از لاله
بوسهی داغ هفدهم را هم
بده شهریور چهلساله!
چقدَر دورِ تو هوا خوب است
چقدَر حالِ شهر تو عالی است
رنگ رژگونهی تو مسئولِ
تب واگیردار خوشحالی است
دور میدان سبز آزادی
دست در دستِ عشق میگردی
خوش به حالت که هیچوقت از ترس
روسری را جلو نیاوردی
تاب بی تاب گیسوانت را
قدرِ قد درخت میبندی
به ترکهای روی دیوار و
گرهی بندِ رخت میخندی
روزگاری که میرسی از راه
دختر جادههای آینده
یاد ما هم بیفت گهگاهی
وسط رقص و بوسه و خنده
یاد ما که هزار فروردین
گل که نه، خاری و خسی بودیم
گرچه بر خاک بیکسی مردیم
باز هم دختر کسی بودیم
ما که رخت سیاه پوشیدیم
بس که هر شب سپیدهمان میمرد
پشت دیوار گریه میکردیم
دیو میگشت آرزو میخورد
یاد ما باش شب که روشن شد
وسط آفتابگردانها
ما که تقدیر تلخمان میریخت
زهر بی وقفه در شکردانها
در خیابان که جشن میگیری
در همانجا که ما زمین خوردیم
خور و جرعهای به خاک افکن
ما همین پیش پایتان مردیم