شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دندان‌هایم را

دندان‌هایم را
در خنده‌های تو جا می‌گذارم
تا سفید
بوسه‌ای منثور باشد
و جاری شود
عطش مو
وقتی که باد
دریایی دور است
با لهجه‌ی ابری بی‌لنگر

آن آسمانِ بی‌تاریخ
اذهان برگ‌ها را
در کبودی رگ‌هایت شلاق خواهد زد
تا گردنت
زیباتر از بلندی روزها باشد.

چه تابستانی
که حواسِ شرجیِ لیوان‌ها
تبِ آماس کرده‌ی انگشتانی‌ست
که با بوی بیدمشک به بلوغ می‌رسند

چه حسرتی
که دیوار خانه‌ها
در عصر
کوتاه‌تر از خورشید است.

یادِ مرا می‌داند
آن‌که
بی‌پنجره
 سری در کوچه دارد

چشم‌هاش
ناشتای ایامِ هفته
بی‌دندان‌های من.

زاهد بارخدا

تک نگاری

سماع دوگانه‌ها

سماع دوگانه‌ها

میترا فردوسی

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

تهران

تهران

محمد ویسی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی