شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فریادهای گمشده

فریادهای گمشده گفتند:
«کوه از مرور خویش نیاسوده،
ما زنده‌ایم.»
لبخندهای سوخته گفتند:
«در دشت لاله هست،
ما زنده‌ایم.»
بادی که از جنوب می‌آمد
در حفره‌های جمجمه‌ای پیچید،
او زنده‌بود

بادی که از جنوب می‌آمد
از خاطرات جمجمه نوشید،
بر کوه‌ها گذشت
سنگی شکست
سنگی گریخت
سنگی پرنده شد

سنگی که از گلوله نمی‌ترسید
پر زد به شهر دور
بر خانه‌ای گذشت
از خانه‌ای گریخت
در خانه‌ای که گمشده‌ای داشت لانه کرد

از خانه‌ای که گمشده‌ای داشت
طفلی به روی بام فرارفت
در گوش شهر خفته سرودی خواند:
«آن کشتگان سرکش و مغرور،
 زنده‌اند!
در گور
 زنده‌اند!»
 

مائده ایمانی

شعرها

كلاهی بر سر آزادی

كلاهی بر سر آزادی

بکتاش آبتین

مجید عزیزی

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

من خوبم 

من خوبم 

فرخنده حاجی زاده

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی