سالهاست و تازه نیست این
که دیوارهایی را
مثل لباسهای کهنه
زیر و رو میکنیم و میپوشیم
و گاه در یک نهایت
دست میبریم در رنگهای مردهاش
که کم هم نیست
باز برمیگردیم به حرفهای موزونی
که امروزی هم هست و هم نیست
اگر از جسارتهای بیدارشده
فقط جملاتی به یادگار بماند
انگار که اولیت روز زمین را تجربه میکنیم
بعد
دیوانهخانهای سرشار از همهچیز
باز هم مگر که زندگی.