شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

( دوید توی ِ خیابان .... دوید.... پا/ش گرفت
کِشیده شد به زمین ، صورتش خَراش گرفت
رسید ، دست به موها/ش بُردو  پیچیدو.... )
بُرِس کشید ، نشست و سپس حَنا/ش گرفت
به چشم‌های ِ تو در عکس ِ تازه‌ات خندید
- دو سبز ِ سوخته ، که سُرخی ِ فِلاش گرفت -
:”سلام ! پشت ِ همین گریه‌های ِ پنهونِت
پلیس ، دخترِتو   توی ِ اِغتشاش گرفت.”
هوای ِ خانه ، پر از خاک ِ کوچه شد ، گِل شد
تمام ِ پنجره را آسمانخراش گرفت
دوید توی ِ خیابان ، زنی که هِجده سال
تمام ِ کودکی‌ات را ، به شانِه‌ها/ش گرفت
گذشت با هیجان ، از کنار مردی که
خَزید توی ِ صَف و ، تِکّه‌ای لَواش گرفت

قادر متاجی

تک نگاری

شعرها

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

نفیسه قانیان

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی