شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من زنی که گریزپایی را

...

من
زنی که گریزپایی را
بیش‌تر از قرار می‌دانست
اضطرارِ گریزگاهش را
پله‌های فرار می‌دانست

باتلاقِ خطای انسانی
شریان‌های در مسیرم را
نفت پاشید و بعد از آن سوزاند
ماهیِ مرکزِ کویرم را

طعمِ آوازِ شاه‌زیدی را
جامِ مدهوشی‌ات به کامم ریخت
شد زمین مست و زنده‌رود آمد
آبِ شیرین به خشکِ جامَم ریخت

مست شد باغ و باغبان خود را
روی تل انار پیدا کرد
قلبِ تالابِ گاوخونی را
سرخ از لاله‌زار پیدا کرد

تو که دستَت به زندگی‌بخشی‌ست
این جهان بی تو سرپناهم نیست
آبگیرت سرِ قرار من است
اضطرارِ گریزگاهم نیست
 

الهام صداقتی

شعرها

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود