شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سیاوَش محمودی

سیاوَش محمودی1
  
نام فرزندتان را ببرید کوهستان
یک کوهستانِ پربرفِ بی‌پایان
و تا آن‌جایی که حنجره‌‌تان می‌کشد بکشید 
تا مادر سیاوش شوید.
این‌جا روی کاغذ امکانش نیست
خودتان بروید همان کوهستان
و این کلمات را به طرز مخصوصی بکشید
تا انتهای حنجره:
«سیاوَش!
دوسِت داره مادرتِ
عاشقته
تو نامدارِشی
تو قهرمان این سرزمینی!»
 و بعد بیایید روی کاغذ بنویسید
(به همان صورتِ کشیده):
«دست زیر سرت گذاشتم که بوسَت کنم.
دستم پر از خون شد.»
تا بلکه مادر سیاوش شوید.
گوشی‌ات را روشن کن سیاوش!
مادرت منتظره
هر روز برایت پیام می‌فرستد
دلم چروکیده
مثل همیشه یک عاشقانه‌ی ناب می‌خواهد
ولی می‌نویسد:
«نهادن گل
 بر روی این مزارها
ممنوع است»

پی‌نوشت:
1. جوان 16ساله‌ای که در اعتراضات 1401 ایران، گلوله به پشت سرش اصابت کرد.

شمس آقاجانی

شعرها

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان