شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و روزگارِ سکته و سنگ 

آن‌که می‌رباید 
به ماجرایِ دَمی
از این آتش

سنگ و مویه‌هایِ دلتنگی 
و افتادنِ هوا
بر شمایلِ محض
که روزگار 
صبرِ پریشانِ آهو بود 

پیشانی‌ام در هراسِ این‌بودن
تا سکوت و حنجره‌ام
آواره‌ی آرواره‌هایِ جهان

بازو که به باد می‌دهد 
از دَمِ تیغ

در حوالیِ آفتاب
سال‌هاست نفس‌نفس می‌زنم 
و حافظه‌ای که 
                     دائم پیر می‌شود 
 

ابوالقاسم مؤمنی

تک نگاری

شعرها

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

در باغ

در باغ

شاپور جورکش