شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زمین

زمین
به فاجعه‌ای مبدل شده است
و به طرز وحشت‌آوری
در خود فرو‌می‌ریزد
من اما
هنوز
از انگشت‌هایم عشق می‌ریزد
گاهی به سنگ شدن‌ فکر می‌کنم
و گاهی هم
از سنگ‌های زمین سنگری می ‌سازم
برای روزهایی
که خامه بر کاغذ می‌نشیند
و می‌خواهد جلای وطن کند
چیزی در من است
که نمی‌گذارد
کوه‌ها از هم بپاشد
آب‌ها را به هم وصل می‌کند
و به خدا شوق خداوندی می‌بخشد
هر صبح
آفتاب از پشت موهایم طلوع می‌کند
و هر غروب
تمام شهر
به قلب من پناه می‌آورد
با این همه
این‌بار که به دنیا بیایم
می‌خواهم
نامه‌ای باشم
که پرده از خیانتی بزرگ برمی‌دارد

هانا سیفی

شعرها

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

جواد محمدی فارسانی

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

ویدئو