شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ساعت‌ها را به عرصه می‌آورم 

ساعت‌ها را به عرصه می‌آورم 
 عیان ندارند 
 نه کوشکی برپا می‌شود 
 نه کلبه‌ای 
  از دل جنگل چشم به راهی 
سازه‌ای آشکار نمی‌شود
 سپس انبوه می‌شوند
 چون  فوج سارها 
 به هم می‌پیچند در هوا 
 دور می‌شوند، بر باد می‌روند.

فرشته ساری

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست