و گلو که پاره شد
بیات میشود
و چشم
و چشمها
و نان عمل خویش بیات میشود
قهرمان بیات میشود
و اما رشتهی باریک خون تو
که از کنار یخها گذشت
و از در خارج شد
و از خیابان گذشت
و پلهها را بالا رفت
و با راه آهن بلاتلکلیفِ ایذه
مسیر اهواز تا ماکوندو را پیمود
و اما رشتهی باریک خون تو