گندم از کلام اگر برآوری
شکل داس میشوند
خودنویسها.
سایه بر چمن اگر بگستری
سرو باغ را
دشنه میزنند بر جگر، خسیسها.
بوسه بر لبان عشق اگر زنی
جامه در مصیبتی عظیم پاره میکنند
کاسه لیسها.
پلک اگر فرو بَری،
کهیر میزنند هیزها
بغض اگر فرودهی،
کلافهها میشوند هیسها.
روزگار جالبی است:
مثل دستبند
جوشخورده دستهايشان به دستِ هم
دزدها، پلیسها.