شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چاک چاک

گندم از کلام اگر بر‌آوری
شکل داس می‌شوند
خودنویس‌ها.

سایه بر چمن اگر بگستری
سرو باغ را
دشنه می‌زنند بر جگر، خسیس‌ها.

بوسه بر لبان عشق اگر زنی
جامه در مصیبتی عظیم پاره می‌کنند
کاسه‌ لیس‌ها.

پلک اگر فرو بَری، 
کهیر می‌زنند هیزها
بغض اگر فرو‌دهی، 
کلافه‌ها می‌شوند هیس‌ها.

روزگار جالبی است:
مثل دستبند
جوش‌خورده دست‌هايشان به دستِ ‌هم
دزدها، پلیس‌ها.

سیدعلی میرافضلی

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی