شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حتی باز نمی‌شود با دندان

تا حتی
حتی باز نمی‌شود با دندان
پیش و نیش فرسوده‌ست 
گره که می‌خورَد این کورمار 
     در مهره‌هاش
          کلافِ عاطلی‌ست
(با دو سر و با هزار سودا در هر سر
و پنبه
     هر چه که رشته در ظلمت) 
چشمانِ تیز می‌خواست
     چون کبرای راست ایستاده
خیره به چشم‌های مارافسار
یا عینکی که کاه را کاه بیند و
به گاه
     تمیز دهد 
          یونجه‌زار را از جوزار 
با گرهِ کور
     به تاریک افتاده
و ذوالفقارِ زبانش 
     لرزان است 
الکن‌و
ترسان
از دندانِ پیشِ موش‌های حتی کور 
و خاموش
     از حتی
          تا حتی!
 

محمد آشور

تک نگاری

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

نیم قرن خاص بودن

نیم قرن خاص بودن

سیامک بهرام پرور

شعرها

روایت چوبه

روایت چوبه

امین رجبیان

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش