شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خوشا از آشوب زندگی

خوشا از آشوب زندگی در تأمل نیستی خلیدن
به کنه اوهام رخنه‌کردن، به موسم هیچ پرکشیدن
خوشا از اقلیم بی‌مجالی، گریختن تا مجال خالی
به فرصت تا همیشه رفتن، به خواب خمیازه‌ها خزیدن
کلید زندان زندگی را به زخم‌ و زیل قفس سپردن
به التیام هلاک رستن، به اختناق از نفس رمیدن
نمانده‌های حواس را در مزار امروز چال کردن
به گور دیروز بازگشتن، بدون زخم تو آرمیدن
که ناگهان از عدم بیایی، بگویی‌ام: چیست آرزویت؟
بگویمت: آخ آرزویم! تو را ندیدن! تو را ندیدن!

فاطمه مولانا

شعرها

از اتاقی پیاده می‌شوم

از اتاقی پیاده می‌شوم

مریم فرجی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی