شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خوشا از آشوب زندگی

خوشا از آشوب زندگی در تأمل نیستی خلیدن
به کنه اوهام رخنه‌کردن، به موسم هیچ پرکشیدن
خوشا از اقلیم بی‌مجالی، گریختن تا مجال خالی
به فرصت تا همیشه رفتن، به خواب خمیازه‌ها خزیدن
کلید زندان زندگی را به زخم‌ و زیل قفس سپردن
به التیام هلاک رستن، به اختناق از نفس رمیدن
نمانده‌های حواس را در مزار امروز چال کردن
به گور دیروز بازگشتن، بدون زخم تو آرمیدن
که ناگهان از عدم بیایی، بگویی‌ام: چیست آرزویت؟
بگویمت: آخ آرزویم! تو را ندیدن! تو را ندیدن!

فاطمه مولانا

تک نگاری

شعرها

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی