شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کدام پریده‌رنگ، کنارِ چهرِ بلورت بنشانم؟

...

کدام پریده‌رنگ، کنارِ چهرِ بلورت بنشانم؟
تا از فقر نفس‌ها و سردی دست‌هام
بخوانی
مجاورت
طفلی که نشسته
تا گلو
از کهولت پر است

یک‌روز که خواب کبوترشدن دیدم
منقار ساییدم به رَمل نرم
تا مَزرع زلف خلاصت 
با باد آرمیدم 
میان زلف‌های پریشت
غُرابِِ حلقه‌های مطلایت شدم
خروشیدی 
که آفتاب می‌خواهم

یک‌روز هم به هیئتِ نطفه‌ای کم‌رمق
آن‌جا که قابله‌های ریزْچشم 
با کفل‌های ساییده به خاک
عطشِ آمدنم را سرود کردند
نشانی من
خالِ زبری شد که بر جبین کاشتی

بیمارت نشدم
که بلدهای بادیه تیمارم کنند
نوارِ زردی
بر حاشیه‌ی حصیرِ نازکِ آویخته از مَعجر
حائل 
میانِ آفتاب و گونه‌ی نمناک

لرزیدی 
که سایبان نمی‌خواهم.

مهدی شکارچی

شعرها

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید