...
تقدیم به درختان جنگلهای هیرکانی
چگونه گریه کنم در میان آدمها
که تکهپاره شدم در دهان آدمها
چگونه گریه کنم روی شانههای خودم؟
و هی برای تو باشم و هی برای خودم
اگر که زخم رفیقان نشسته بر جانم،
دلم غریبهنوازی نکرده میدانم
اگر که سبزم و حالا سیاهبخت شدهام،
تبر برادر من بوده و درخت شدهام
بهروی زخم تبرها شکسته میرقصم
میان بغض خبرها شکسته میرقصم
بهروی سینهی من بیبهار بنویسید
و زخمهای مرا یادگار بنویسید
در آسمان شما بیستارهام کردند
برادران شما پارهپارهام کردند
شکستههای مرا بیقرار کن با من
هزار تخته بساز و قمار کن با من
میان زخم تبرها بمان، جوانه بزن
برادری که ندیدم، برادرانه بزن
هزار داغ نهفته شکسته تویِ تنم
گلایههای درختی هزارساله منم
اگر که سبزم و حالا سیاهبخت شدهام،
تبر برادر من بوده و درخت شدهام