شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به روی بام تو دیگر، کبوتر جا نمی‌گیرد

...

به روی بام تو دیگر، کبوتر جا نمی‌گیرد
و حتی یک پر پرواز دیگر جا نمی‌گیرد 
برای این قلم آن‌قدر از زخم دلم گفتم 
که در دفتر حدیث «پشت و خنجر» جا نمی‌گیرد
خلیج دل محل امن  کشتی‌های اندوه است
و در آن  یک دو  لبخند شناور جا نمی‌گیرد
خطوط دفترم از گریه‌هایم  آن‌قدر خیس است 
که بین اشک‌ها یک قطره جوهر جا نمی‌گیرد
حدیث هجرت مرغ صدایم بس که طولانی‌ست
میان چار فصل گنگ دفتر جا نمی‌گیرد
کتاب شعر قلبت آن‌قدر بیت هوس دارد 
که در آن مصرعی از عشق و باور جا نمی‌گیرد
و ردِپای اشک بیت بیتِ این غزل گوید
که باران حرف‌ها دارد و در هر جا نمی‌گیرد
صدایم آن‌قدر بغض نهان دارد که حتی در 
میان وسعت آغوش مادر جا نمی‌گیرد 
 

فرشاد فرصت‌صفایی

شعرها

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن