کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1369، بردیسر.

ثانیه های کبود

به سرم
به لبم 
شلیک می‌شد
ادامه‌ام به کما می‌رفت
و شاخه‌ها، شکوفه‌ی برف می‌دادند
ثانیه‌های کبود
به یکی بود یکی نبود، می‌آویخت
و شناسنامه‌ها
گورستان کوچکی
در انتهای خود دارند

بیا آسمان را تکه‌تکه کنیم
 بریزیم تکه‌ها را
 در جیب‌ها، نگاه‌ها، انگشت‌ها
در گودی گردن کسی که دوستش داریم
کافی‌ست/نیست
این قطعه‌های هوا برای خفگی.
مثل آسفالت به تن جاده‌ی خاکی 
به من بچسب
درختِ عریان
در ذات تو پارویی‌ست
که برف از بامِ تنم بتکاند
نتکاند، بغض را وَبالِ گردن ابر می‌کنم 

با نابه‌هنگامِ آغوشت
شلیک شو به لبانم
به دکمه‌ها
به پوستِ کرگدنی
که ذات گنجشکی
         درونش می‌لرزد

شلیک می‌شوم به شلیک
به گودی صفحه ‌ی آخر شناسنامه
که می گویند مرئي شده 
نشده؟

رزا رودینی