شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قطره‌ی بیستم

پاشم به زندگی ادامه دهم 
توی این دنیای...

در تاریکی اتاق، من سه نفرم
و با جسدم که در رودخانه‌ی اتاق رها شده، هزارویک...

بر آستان آسیمه‌ها چه می‌توانم کرد‌؟
وقتی عادت‌، برف...

دیدمش
در برهوت تنهایی و بهت‌، دیدمش
و محو پیچک اثیری‌اش شدم
...

شعرها

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی