شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فکر کن دزد به خانه‌ات زده

فکر کن دزد به خانه‌ات زده
به پلیس تلفن می‌زنی
پلیس می‌آيد و دست‌بندت مي زند
سراسر زندگی‌ام همین بود.

روزی سر بلند می‌کنی  و می‌بینی 
به رنگ کردن زنجیر زنگ‌زده‌ات مشغولی
تمام چیزهای تازه زندگی‌ام همین بود.

ترانه‌ای می‌شنوی
می‌گویی: آی...
همین است که دمی فرصت نکردم 
به فراغ‌بال بنشینم و
گوش کنم.

این‌ها چیزهایی است که در سلول انفرادی می‌فهمی.
 

محمد شمس لنگرودی

شعرها

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو

ویدئو