شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هوشنگ بادیه‌نشین ۱۳۵۸ - ۱۳۱۵

 

گفتند از زیرِ سنگ هم شده
پیدایت می‌کنند
و پیدا شدی آخر
زیرِ سنگی سیمانی
در قطعه‌ی مُردگانِ بی‌نام و نشان.

گلادیاتورِ گم‌و‌گورشده در گردابِ گَرد
که با شعرهای باشکوهت
در جوی آبی به عمقِ سه‌وجب
غرق شدی!

بوم غلتانِ یاغی مغموم
در سراشیبی شهر
که پناهگاهِ هر شبت
دیوارهای دوداندودِ ناحیه بود!

گمنامِ درگریز
از سایه‌ای سوخته
که حکم‌جلبت را در جیبش داشت
و جنی که در جای خالی دندان‌هایت
زوزه می‌کشید.
مخمورِ خمیده‌ی خون‌باز
با بادبادکِ بی‌نخِ مادرمُردگی
در گُرگ و میشِ چشمانت!

باید عاقبت می‌مُردی
تا بفهمی
در این جهان چهارخانه
شطرنج‌بازی برنده می‌شود
که تپانچه‌ای
زیرِ کمربند داشته باشد.

یغما گلرویی

تک نگاری

شعرها

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی