ــ ماسکی که بر دهان دارم
لبخندم را محو کرده
ــ عزیزم این باده باز
در جامِ ما قهقهه خواهد زد
ــ ماسکی که بر دهان دارم
راه را بر بوسههایم بستهست
ــ عزیزم این بوستان باز
لببهلبْ غنچه خواهد شد
ــ ماسکی که بر دهان دارم
صدایم را خفه کردهست
لعنتیها
من هنوز زندهام
ــ عزیزم ما هنوز
زندهایم
ببین چگونه دو دوی چشمها
با زبانِ هزاران هزار
همصدای مردمانِ منتظر شدهست