شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اکشن

 

هیچ تردیدی نیست
که تو بازیگر خوبی هستی
کارگردانان هم
کارِ خود را بلدند
صحنه و نور و صدا و تصویر
همه انگار به اندازه‌ی خود تجهیزند.
این وسط مانده هزاران گنجشک
و هزار گُل و لبخند که با «اکشن» ناقابلتان
دسته‌جمعی به کف کوچه فرو می‌ریزند.
لحظه‌ای
رو به جمعیتِ این صحنه بایست
و بگو
مرگ بی واهمه‌ی این‌همه آهو، آیا
صحنه‌آرایِ رگِ گردنِ آهخته‌ی کیست؟
 

سیدعلی میرافضلی

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی