شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به سَرحَد

به سَرحَد
تنِ منتظر گرم است
حتی
زبانی دیگر
در کام
باید بچرخد
تا آسمان
به رنگِ چشم قوچ بر دیوار
ایستاده نباشد
ای که چشمِ بَراق
با دست‌هایِ کشیده‌ی سیاه
دراز کرده‌ای
هر قلب
بچه بره‌ای‌ست
امیدوار و پُر مِیل
به سینه.

_ علفِ سَرحَد
به گرمی سایه و به سوز آتش.
 

بهنود بهادری

تک نگاری

شعرها

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی