بَرآمدو بر دستهایم نشست
از ناپدیدِ دَهانش اِشاره زد که بمیر
آواره بودم به زمینُ زمان
نافه از جگر بیرون کشیدمو
جاری شدم به خلاص
متولد 1371، کرمان.
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
بَرآمدو بر دستهایم نشست
از ناپدیدِ دَهانش اِشاره زد که بمیر
آواره بودم به زمینُ زمان
نافه از جگر بیرون کشیدمو
جاری شدم به خلاص