شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

داروغه‌ها که به درخت زدند

داروغه‌ها که به درخت زدند 
به شالیزار
شمال از داروگش جدا افتاد 
شمشادهای سوخته‌ی «سی‌سنگان»
کشتزارهای «وازیوار»
این را خوب می‌دانند 
نگو که چرا سر به سکوت کشیدی 
در من 
کتاب های کُشته‌ی بسیاری هست 
تو که برگردی 
می‌توانیم به صور نسیم و سرانگشتان باران 
روایت شویم.
 

جلیل قیصری

شعرها

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی