شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا برکه

تا برکه جای دولت خرچنگ می‌شود
دل بی‌قرار ماهی بهرنگ می‌شود
پنهان کنید آینه‌ها را که رجعتی‌ست
انگار فصل سلطنت سنگ می‌شود
تیغ از گلوی ترد هنر نیز بگذرد
بالای دار قامت فرهنگ می‌شود
ای چاوشان صبح گمان می‌کنم شبی
قداره‌ها به خون شما رنگ می‌شود
بازآید آن زمانه که بی‌نام و بی‌نشان
گور من و تو بی‌خط و بی‌سنگ می‌شود
اما چه باک زانکه چو آزاد ماهی‌ام
دریا برای ماندن من تنگ می‌شود
جایی روم که موج به گردم نمی‌رسد
جایی که پای تیغ شما لنگ می‌شود
 

محمدمحسن سوری

تک نگاری

شعرها

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

علی اکبر جعفرزاده

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری