شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 احضار شده‌ام

 احضار شده‌ام با صدای جمعیتی در روزهای بچگی 
ارواحی مندرس احاطه‌ام می‌کنند
هبوط دنده‌های مانده در زخمه‌های میانسالگی
از تنش باران‌های انتزاعی در اقامه‌ی نور
تنفس مصنوعی
با سرفه‌های ولرم خونی
تا احضار روحی سرگردان 
با روایتی در جمجمه‌ها 
حجامت خون با انگشت‌های فسفری صبح
آمده‌ام 
بارانی باشم 
برای پایان خشکسالی
پروانه‌ای باشم برای پیله‌های شب
ریسه‌ی نوری باشم 
در احضار روحی سمج
محشور شده‌ام
با هاله‌ی نوری سبز
با تردید ایستاده‌ام
(باید مقدار زیادی تنها باشم)
احضارم کن
به سرزمین مادری‌ام
به آوازهای شکسته دسته‌جمعی پرندگان
به هم نوایی با دختران در حافظه شب
من از تبانی صبح با شمایل سوخته‌ی تو
با مویرگ‌های منشعب در التهاب گلو
احضار شده‌ام
خندان لب و مست
به استشهاد کلمه عروج کن
 

ابراهیم آرمات

شعرها

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

سی و پنجمین تیغ توی تنم

سی و پنجمین تیغ توی تنم

اندیشه فولادوند

مقدم بر لی لی  در سرزمین رقص

مقدم بر لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور