شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مثل تمام روزهای بی تو 

مثل تمام روزهای بی تو 
ناخودآگاهم از لای این لغزش زبانی
به‌سوی تو می‌ریخت 
و سقط می‌شدم
از سطرهای سپیدِ ناخواسته‌ام
پرده‌های بی‌آبرو 
در آغوش باد بودند 
وقتی خیال تو ناخوانده‌ترین 
میهمان من بود 
خوشایندی شعرم 
مُسکنی موقتی‌ست 
و درد... 
درد در قلمرو تسخیری 
به سن رشد گرفتار بود 
دیگر سؤال مرا حوصله‌ی تو نمی‌بیند
دست نبودنت را می‌گیرم
و خودم را می‌بوسم 
با اشک‌های گرم!
 

صغری امیری

شعرها

جای امن

جای امن

واهه آرمن

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن