شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چاردیواری شعر

آنقدر بارید 
که دیگر می‌توانست ابر باشد
قلبش را به من سپرد
یخچال‌های سیبری را
و گونه‌هایش را 
از تاریکی کمد بیرون نیاورد
با هر زبانی که می‌رقصید
دوستش داشتم
زرافه‌ا‌ی بودم غمگین 
در چاردیواری شعر
به رقص، دعوتم می‌کرد.

محمدرضا  براری

شعرها

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی