شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باید برگردم
به سربازها انگور تعارف کنم
پیشانی مادرم را ببوسم.
باید...

نوشتم برف
با دست‌های خودم نوشتم برف
تا با موهای تو برقصم در برف
که...

به او
و برای او

به ساعتش نگاه می‌کند از دیروز
به...

پیراهن‌هایمان را دادیم به کارگران
تا لکه‌های خون
به کشف معادن گمشده...

او
رودخانه‌ای به زبان مادری‌ام بود
و لبخندش
خیابان را به وجد...

موهایت را پنهان کن
و این لاک‌ها را
بردار از روی ناخن‌هایت
...

تو گلویِ رودخانه‌ای
بر شیار عمودِ سنگ‌ها
و دوستت دارم‌های مقطع

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند
و من
که چرخ می‌زنم
بر...

بریده در هیجان نامحدود پا
بریده‌تر موهایی بود
که لای انگشتانم خاموش...

تبخیرهای دوباره‌ی من
رو به اشاره‌های تو
عجیب و عجیب‌تر...

چون تصویر سربازی
بر صخره‌ای پیر شاید
دارم فراموش می‌شوم
و...

تک نگاری

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق

به وزنی از دنیا

به وزنی از دنیا

یداله شهرجو

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری