شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ناگهان بودن...  ناگهان رفتن...

 

                                                   پنج رباعی به‌ هم ‌پیوسته

با قلبِ سپیدی به سیاهی گفتم
از رنجِ میانِ این دو‌راهی گفتم
دریا که به حرف‌های من گوش نکرد
رفتم دَرِ گوشِ گوش‌ماهی گفتم

گفتم شده روی آب‌ِ دریا بنویس
ماهی بشو! توی خوابِ دریا بنویس
بردار مدادِ آبی‌ات را لطفاً
پرسش کن و از جوابِ دریا بنویس

لطفاً بنویس: زندگی یعنی چه؟
در دره‌ی ما دَرَندِگی یعنی چه؟
حالا که تو می‌دَوی و برمی‌گردی
ای موج! بگو دَوَندِگی یعنی چه؟

یعنی چه که هی حال خرابی داریم؟
اُمّیدِ غلط به هر سَرابی داریم؟
فهرستِ سؤال‌های ما بسیار است
اصلاً به کدام یک جوابی داریم؟

داریم به نامِ زندگی می‌میریم
با پنجه‌یِ نرمِ خودمان درگیریم
وقتی به جوانی نرسیدیم هنوز
پس با چه حسابی همه از دَم پیریم؟

فاضل ترکمن

تک نگاری

شعرها

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

میدان

میدان

رضا ترنیان

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری

خاورمیانه

خاورمیانه

شهرام شهیدی

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی