کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

 متولد ۱۳۶۱، تهران.
مجموعه‌های منتشر شده: «آیه‌های بارانی»
«عاشقانه‌های چهار فصل» و...

جآناتومی

 

حالا که جای خالیِ خود را گرفته‌ای
جایی درونِ آینه‌ام جا گرفته‌ای
دیدار کرده از منِ تنها نبودنت
شکل «من» است آن «تو» که از ما گرفته‌ای
با من تمامِ فاصله از تو برابر و
من با خودم بدونِ تو بس نابرابرم
این نیست بارِ اولِ «ما بی تو من شدن»
باشد که باشدم ولی این بارِ آخرم
با این که دست‌های تو را کم گرفته‌ام
اما تو دست‌های مرا دستِ‌کم نگیر
دیدی خودت که دارمت از دست می‌روم
از دستِ من ولی تو به دل هیچ‌ غم نگیر
آن‌سوی آینه که جدا از تو می‌شدی
جا ماند بعدِ رفتنِ من با تو آینه
خود را درونِ چشمِ تو تشریح می‌کنم
کرده کسی شبیه تو من را معاینه
بعدِ تو هر وَری که بگوییم رفته‌ام
با هر که هر چه می‌کنم، اما نمی‌رسم
بیمی ‌اگرچه بابت پاسخ نباشدم
بی ما ولی به حل معما نمی‌رسم
صد بار گفته‌ام که تو جانِ منی و این
آیینه هیچ ‌غیرِ تو از من ندیده است
دل می‌زند به ساحلِ چشمانِ تو منی
که از تو و دل از همه دنیا بریده است
من با وجودِ رفتنم از احتمالِ تو
در آینه به اولِ ما خیره مانده‌ام
شب را خیالِ روشنِ ما می‌برد به خواب
در چشمِ روزِ رفته ولی تیره مانده‌ام
دیوانه در دهانه‌ی دیدار عاقل است
بیدار شو از آن سرِ خوابی که دیدمت
شاید دوباره قسمت و تعبیرِ من شدی
از ارتفاعِ قطبیِ خوابم پریدمت
شاید دوباره در تو به آغاز می‌رسم
در جای خالیِ تو میان دقایقم
بعدِ تنِ تو رفتنِ تو مانده با من و
بخشیده‌ام عطای تو را به لقای غم.
 

احسان مهتدی