شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هم‌کلامی با بوته‌های چای 

هم‌کلامی
با بوته‌های چای 
و باران
در خیابان راز گرفته
اسمی ‌از تو را
شمعدانی سرخ می‌کند
نشسته 
بر دیوارهای بلند
در کوچه‌های دراز و نمور
که آواز قورباغه‌های شهر را
پنهان کرده
برای همه‌ی صداهای خفته
از رفیقانی دیر و دور...
می‌دانی!
هنوز... هنوز 
پیراهن‌هایی نم‌گرفته
با اشکِ شور مادرانی خسته
مانده است در صندوقچه‌ها

رضا عابد

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

مادر

مادر

حسن بهرامی

میدان

میدان

رضا ترنیان

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده