شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شعبده کن

شعبده کن
وقت‌هایی که چیزی می‌نوشم
می‌نويسم
چیزی می‌خوانم
یا تنها درسايه حل می‌شوم
به درزهای دیواري خیره  و به هیچ فکر می‌کنم

آهسته از روبه‌روی من رد شو
 با نگاه 
لبخندهات
چگونه شعبده می‌کنی
درسرم پرنده‌هایی به پرواز می‌رسند
که جز شانه‌های تو به شاخه‌ای اعتماد ندارند

از چشم‌ها گيلاس‌ها آويزانند
که در حافظه‌ی هیچ تابستانی نیست
لب‌ها گل آفتابگردان
 رويیده
در انتظار گونه‌های تو
و از سینه‌ام موسیقی‌ای نو به گوش می‌رسد
که  انسانی تاب مقابله با آغوش نگرفتنت را ندارد

لحظه‌ای دیدن تو
محو می‌کند 
روزهایی را که حشره‌وار 
در ذهنم صدا می‌کردند

بيا با هر  آمدنی 
دوباره شعبده کن.

شهره رنج‌ور

شعرها

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا