شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از جنگ نابرابری برگشته‌ بودند

...

از جنگ نابرابری برگشته‌ بودند
و تمام برق‌های جسوری که 
غنیمت گرفته‌‌ بودند
میان ضربان‌های آبی‌شان
می‌رقصیدند.
ما را به خودش نزدیک‌تر خواست 
وقتی قدم‌ها‌ی مشتاق را 
به‌سمتش فرستادیم 
دست‌هایشان را
 به استقبالمان فرستادند
و با آن‌ها زمستان‌‌های سیبری را
به ما تعارف کرد
و مشاهده می‌گفت؛ 
دیدی! دیدی!
چقدر دسیسه‌ی مرگ 
در انتهای آن‌ها 
قهقهه می‌زدند؟
و من دیدم که لب‌هایشان رودخانه‌ی خشکی‌ست 
 که با دریاچه‌ی «ارومیه» نسبت خونی دارد.
اما آیا دریاچگی 
در ضربان‌های آبی‌اش 
زنده بود؟
آن‌جا که ماهی‌های ناطق 
 در سکوت خشکسالی جان می‌دهند.
آن‌جا که ماهی‌ها 
مدام تن خود را به زمین حواله می‌کنند
و آب
آب 
آب 
با هر ضربه از لب‌هایشان 
به سیال خشک زمین
پرتاب می‌شود؟
سرانجام چشم‌های زمین شورش کردند 
و اشک‌ها شبانه
 تن‌ماهی‌ها را غسل دادند.
هوا امتداد سنگین خفگی بود 
و سرب‌ها با یک استراتژی نظامی‌
نقشه‌ی قتل آب‌ها را کشیده‌اند.
دریاچه‌ها
شکست خورده از جنگ‌
خودشان را درون سلول انفرادی ترور پیدا کردند
رودهای زنده 
زنده به گور شدند.
و آخر هفته 
تیتر 
اول خبر حوادث
داد می‌زد؛
«خودکشی دسته جمعی 
خودکشی دسته جمعیِ
هویت آب‌های اساطیری»
و تیتر خبر سوزان آن روز 
تصویر چشم‌های خاکستری دریاچه‌ها بود.

اعظم اسماعیلی

شعرها

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان