شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چنان چاقویتان چرخید در قلبِ کبابم

چنان چاقویتان چرخید در قلبِ کبابم،
که ترسم ریخت از هم‌جنس‌های هم‌عذابم!
زنانی که فرو کردید توی چشم‌هایم!
زنانی که فرا خواندید در بیدار و خوابم!
زنانی زنده‌تر، زاینده‌تر، زیباتر از من!
زنانی تازه‌تر از کهنگی‌های شرابم!
زنانی که درو کردید از جانِ مریضم!
زنانی که پراکندید در مغزِ خرابم!
چه عمقی دارد این اندوه... این رنجِ موثق!
که من هم بخشی از زنجیره‌ی این اضطرابم!
همان آن‌ که زنی «دق کرده‌ام، از یک زنِ سرخ؛
زنی دق کرده از سُرخایِ لب‌های شرابم!
چه دل‌چرکم ازین بازیِ خلاقِ دو سر باخت!
زنی جنگیده با زن، توی هر برگ از کتابم!
تمامش می‌کنم! این دستِ ظالم، دستِ من نیست!
که ماهی مانده‌ام، با این‌که توی فاضلابم...
درختی می‌شوم، هر شاخه یک زن، یک شکوفه!
اگر زن هستم و وصلم به اصلِ آفتابم!
که من با قلبِ پرخون، نسبتِ همشیره دادم
به زن‌هایی که خواباندید توی تخت‌خوابم...‍
 

طاهره خنیا

تک نگاری

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

یک رومنس خانوادگی

یک رومنس خانوادگی

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

حسن معصومی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی