شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چون قوغ آتش داخل بنزین رهایم کن

چون قوغ آتش داخل بنزین رهایم کن
حالا که خواهی رفت، بی‌تدفین رهایم کن
این رابطه کام تو را هم تلخ خواهد کرد
از من حذر کن دختر شیرین، رهایم کن
مانند عمر اندکِ عباس معروفی
در غربت طولانی برلین رهایم کن
این عصر، آخر شوربا می‌سازد از انسان
در چرخه‌های خونیِ ماشین رهایم کن
در سینه‌ات حبسم هزاران سال شد، ای اسب
چون شیهه بعد از خوردن قمچین رهایم کن
بالا ببر، بالا ببر، بالا ببر، بالا
بالا ببر، بالا ببر...
پایین رهایم کن

رامین مظهر

شعرها

لی لی در سرزمین رقص

لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

حقیقت دارد

حقیقت دارد

حامد رحمتی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری