شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از میان آفتابگردان‌ها

از میان آفتابگردان‌ها
تنها تویی که در خیابان ولیعصر
دست‌ها را قربانی جیب‌ها نمی‌کنی
و با کفش‌ها ضرب می‌گیری روی پیاده‌رو
از من نخواه مورخ تن‌های دیگری باشم 
چرا که تنها این گلدان
تنها همین گلدان را به اسم می‌شناسم در تهران
و شهر، تنها همین یک رقاصه را می‌شناسد.
راه که می‌روی انگار می‌چرخی
و چرخ که می‌زنی انگار
دامنی در گلوها جان می‌گیرد،
دایره می‌زند،
خیابان را به میدان‌های دیوانه می‌رساند
و سرازیر همیشگی خون را
به سمت دیگر شهر می‌برد.
تو چوپان کوچه‌های پیچ‌در‌پیچی،
لبانت از مستقیم‌های شهر ترک برمی‌دارد
و دندان‌های گلکاری شده‌ات 
می‌تواند بیفتد از این همه بلندی...
با این همه، تهرانِ معترف به دود
تهرانِ معترف به قتل‌های زنجیری
گلدوزی‌های کوچک روی دستت را انکار نمی‌کند
پرواز بدون تأخیر تو را انکار نمی‌کند
فرودگاه‌های بعد از تو را انکار نمی‌کند
پاشنه‌های لرزان بعد از تو را انکار نمی‌کند

گیتا شمسی

شعرها

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

صدای منی 

صدای منی 

ناهید عرجونی