شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برگی شناور و لرزان

برگی شناور و لرزان
در ظرف آب
(انتخاب نام مسافر با شما!)
حرفی با طعم علف تلخ
که از دهان «خداحافظ!»
سُر می‌خورد.
پیشانی جغرافیا
می‌شکافد
در اکتشاف گسل،
و تاریخ هجر... هجران‌ها
مثل نگفته‌های دیگر
زیر زبان ترس
جا خوش می‌کند...
(زبانه‌ی قفل
می‌چرخد
تا  کِی 
سال شک
نو را 
از آغوش نومیدی
بیرون بکشد.) 
کلید دندانه می‌تراشد
از استخوان
از جناغ سینه
از آخرین سکانس...
فیلمی که قهرمانش
به‌سمت گلوله می‌چرخد
میان خیابانی 
که چهل سال است
تازه
از جنگ برگشته است.

پروین نگهداری

تک نگاری

شعرها

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی