شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مناره‌های مایع

...

مناره‌های مایع
در هوا حل می‌شدند
و رنگ آبی با سرعت زیاد
در آسمان قدم می‌زد

در گلدسته‌های ارغوانی ظهر
خشت‌خشت گنبدش طلایی بود
باد از روی سنگ مرمر سقاخانه گذشت
و عطر سنجد مشهور
خودش را در آغوش باز 
در قهوه‌ای چوب دید
آه، اگر بتوانم 
از این دست‌انداز ابر
به سلامت بگذرم
آن‌طرف باز هم نیلوفر هست
در مزرعه‌ی خرگوش‌ها

عصری خسته
در من نفس‌نفس می‌زد
با صدای خس‌خس سینه
و خلط سیگار در گلوی غروب
خورشید چند دقیقه بعد
در تونل افتخار چند کدوحلوایی
به‌سمت شب بدرقه می‌شد
عطر آن زعفران 
هنوز در دل من بود.
 

علی عربی

شعرها

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان