شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شنبه،

شنبه،
خودمان را روی درخت خالکوبی کردیم
پرتقال‌های روسری ام نارس بودند
و شربت سینه‌درد 
سرفه‌های آسمان را قطع نمی‌کرد

دوشنبه،
از تنهایی جنگل
چیزی به تبر نگو
اَرّه،
درد چوب را به رویش نمی‌آورد

چهارشنبه،
ماه از پل گذشت
دست‌های ما ابرها را مچاله کرد
و به آب ریخت

جمعه،
به جمجمه‌ای که پاییز شده بگو
دختری بیست‌و‌پنج‌ساله‌ام
که وضعیت پرتقال‌های رسیده‌اش 
وخیم است
 

نیلوفر شاطری

شعرها

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

شاید

شاید

مهدی مهدوی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد