شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اَبدانِ زُوج‌وفَرد

 

اِقامه‌یِ اَعداد
دَر اِنعِقادِ پِیکَرها؛

به ‌شَب که پَنج بود و سِپَنج،
به ‌شَب که تا سه‌تاره هَنوز
چهار قَمَر کَم بود.
شِگِفتا‌
دَر هَم‌ شِکَسته ‌است
اَبدانِ زُوج‌وفَرد،
گُفتی شِگِفتا.

حال
دَریغ می‌کُنی، اَز روزها 
که دَریغ
دَر اِنتِشارِ شَک، 
اِلتیامِ نَتَوانِستَن اَست و هَراس؛

ـ اَز جا، که بَرایِ تو
مَکانی نیست،
مَگَر هیچ‌گاه.


صَبرا، 
دیدی؟ دَر اِمتِداد
فَرَجی نیست،
ـ که اِمتِناع‌‌‌‌
بازخواستِ نَتَوانِستَن اَست و باز 
نَتَوانِستَن؛ 

که سِرایَت می‌کُنَد.


اینَک
بَر مَن بِبَخشایید،
اَگَر نَوازِشِ دَست‌هام
صِدایِ تَبَر می‌دَهَد.
(شَفاعَتی ـ
اِی پاسبانِ تَمامی‌ِ آب‌ها،
با ریشه‌ها.)
 

پوریا هدایتی‌فر

تک نگاری

شعرها

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش