شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نرگس‌ها به تو شبیه‌ترند تا من

نرگس‌ها به تو شبیه‌ترند تا من
از همان گلدان روی میز
تمام خانه را تسخیر کرده‌اند
تو با چاقوی در دستت
از پشت میز آشپزخانه هم زیبایی
حتی وقتی شکم دریا را پاره می‌کنی

لب می‌زنی ترانه‌ی «زمستان» را
دلواپس چه هستی؟
می‌خواهی گل‌های کاغذی توی گلدان بکارم؟
 ما که خواب نمی‌مانیم لحظه‌ی تحویل
و تند و تند آب تنگ را عوض می‌کنیم


به عکس‌های هفت‌سین هر سال نگاه می‌کنم
یک‌هفتم هر زمستانی
دلش نمی‌خواهد بمیرد با ماهی در تنگ
زرد شود با سبزه در سفره

آب شود زودتر از شمع‌ها کنار روشنی آینه

حساب لحظه‌ها را قطره‌قطره نگه داشته‌ام
تحویل می‌شود
سرت را از زیر پتو بیرون می‌آوری
حتما زنبق‌ها هم از زیر برف بیرون زده‌اند

یک‌هفتم لبخندم
نمی‌افتد در عکس
نترس

دست رودخانه را رها کن
خودش روزی دریا را پیدا می‌کند

دست به سفره نمی‌توان برد
هر چه این سفره‌ بوی ماهی می‌دهد
بوی عید نمی‌دهد
بروم ماهی تازه‌تری بگیرم؟

نیکو طوفانی 

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی