شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پرنده‌ای کبود می‌خواند

 

برای محمد شعبانی، شاعر بی‌مرگ

زخمی جریده بر پیکرت
نامت را گل‌سرخی هجی کرد.
مبارک‌بادِ گیج‌گاهِ خون
از بام
تا شامه...
از کوه‌های برف
تا تیغِ گراز...

پرنده‌ای بی‌نام
با منقاری ارغوان
خواب درختانی را می‌بیند
که با ریشه‌هاشان خفته‌ای!
پرنده‌ای که کبود می‌خواند
و بر لبه‌ی زخم آبستن می‌شود.

کبود اما
نامِ شقیقه‌ی توست.
به شگفت می‌آیی و رگ پیشانی‌ات
چهارنعل می‌تازد.
چه می‌گفتی، تو که آوایت نیست؟
و با چه زبانی؟
من
به رَبعِ کلمه مشکوکم
چرا که کلام، گورِ شیارخورده‌ی شاعران است.

نَه‌‌ترس محمد
نَه‌ترس
حالا
یک سال تمام است که رگ‌های شیراز
«بریده‌القتیل»  می‌خوانند
به‌شکل شاعری
جریده بر پیکرت!
 

شجاع انوری

تک نگاری

جنینِ گمشده

جنینِ گمشده

صابر محمدی

به هوای هوایی تازه

به هوای هوایی تازه

علی مسعودی نیا

شعرها

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

بهنام قسمتی

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

مجید عزیزی