شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در من انگار

در من

انگار

دهکده‌ای است

و تو در گرگ و میش غروب

گم شده‌ای.

مردان

با چراغ

سوی جنگل روانه‌اند.

زنان

قرآن بر سر

اوراد می‌خوانند.

کودکان بی‌خواب

اسب‌ها بی‌قرار.

گاوی نذر توست تا که بازآیی.

بی تو در این سکوت

ببین

چه غوغاست در سرم.

رضا پوربحرینی

شعرها

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

زار

زار

سهند آقایی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان